
استحضار و تسلّط بر مسائل و مبانى فقهى ویژگى درسى و علمى میرزاى تبریزى(قدس سره)
حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسنعلى خزائلى مى گوید:
وى از قدرت تبیین و تفهیم مطالب و رد و اثبات آن برخوردار بودند. به خاطر حافظه قوى و کثرت ممارست و مداومت در بحث و تدریس و عنایات پروردگار، پاسخ هر مطلب را حاضر داشتند.
ژرف اندیشى
استاد تبریزى در بیان مسائل و ریشه یابى مباحث دقیق و عمیق بود با پرهیز از زوائد به عمق مباحث و لایه هاى زیرین آن مى رسید و شنونده را سرگردان نمى گذاشت.
موجز گویى
از ویژگى هاى ارزنده درسى ایشان مختصر گویى بود. به خاطر مهارت و تسلّط لازمى که از آن برخوردار بودند، به هر مبحثى که مى رسیدند از اطاله بى جهت پرهیز کرده و مسائل و مباحث را موشکافى و ریشه یابى مى کردند و اول و آخر بحث را جمع کرده با اظهار نظر روشن از مسأله و بحث خارج مى شدند.
مجتهد پرورى
درس مرحوم میرزاى تبریزى(قدس سره) تحقیقى و مجتهد پرور بود.
در درس به نکات دقیق و فوائد فراوان فقهى، اصولى، و رجالى پرداخته و طلبه را معطل نمى کردند. شیرینى سخن و حلاوت بیان و هشدارهاى گاه و بیگانه استاد تحت عنوان (درست توجه کنید اى فقهاء آتیه و آینده) از سختى درس مى کاست و افکار را به سوى خود مى کشاند از این رو فضلاء، علماء و مدرسین زیادى را به سوى درس خود جلب کرده بود. درس فقه و اصول ایشان از پرجمعیت ترین درس هاى حوزه علمیه قم در مسجد اعظم و مسجد ارک به شمار مى رفت و او نیز با شور، عشق و حرارت زیادى تدریس مى کردند.

پشتکار و عشق وافر به تدریس
حضرت استاد به دنبال توفیق الهى و عنایات خاصه حضرت بقیة الله الاعظم(علیه السلام) شوق فراوانى به تدریس و تحصیل داشتند.
همانگونه که در وصیت نامه لحظات پایان عمرشان فرموده اند، تعطیلى و تحصیلى برایشان فرقى نداشته است و گاهى مى شد در پایان درس براى تمام کردن بحث فقهى یا اصولى تا دقایقى بعد از وقت مقرر، به خاطر نتیجه گیرى، بحث را ادامه مى دادند، خستگى در تدریس، مطالعه و پاسخ به استفتائات براى او معنى نداشت، به همین جهت پیوسته به درس، تدریس، پاسخ به سؤالات اشتغال داشت و به اصطلاح طلبه ها ممحض در درس و بحث بود. درک محضرش سودمند و پرفایده بود. گویا اشتغالات زیاد و نداشتن استراحت لازم یکى از عوامل مریضى او گردید. یک روز عصر استاد دیرتر از وقت مقرر به درس آمدند و فرمودند: مشغول مطالعه بودم و درس را فراموش کرده نگاه که به ساعت کردم دیدم وقت گذشته است.
تا سالم بودند درس را تعطیل نمى کردند. یک روز به درس تشریف نیاوردند دوستان نگران شدند گفتند استاد مریض است. با جمعى از شاگردان به منزل وى رفتیم. دیدیم پا درد دارند و زیر کرسى نشسته اند. فرمودند نمى دانم چرا پا درد گرفته ام در نجف اشرف هم یک نوبت به همین شدت پا درد گرفتم. (و طبق نقل خودشان بعد از پا درد به مشهد سفر کرده و شفا از ثامن الحجج(علیه السلام)گرفتند) اینجانب رقت قلب پیدا کرده به حال استاد گریستم ایشان نگاه کرده تبسمى نموده و فرمودند: شیخنا چرا گریه مى کنید؟
قبل از مرجعیّت، ایام تحصیلى و تعطیلى سالهاى ۶۷ ـ ۶۹ به بعد در منزل، ساعت ۱۰ جلسه استفتاء خصوصى داشتند و فضلاء حوزه در آن درس شرکت مى کردند.
نظرات شما عزیزان: